دانلود رمان عاشق یک روانی

دانلود رمان عاشق یک روانی

نویسنده: شمیم مشاری

ژانر رمان عاشق یک روانی: عاشقانه

تعداد صفحات:  459

بخشی از رمان عاشق یک روانی:

ایشی گفت که زیر لب بهش گفتم انقدر نگو ایش یدفعه دیدی شد جیش اون موقع من حال ندارم بدمت دسته تپل ببرتت جیش
دیوونه شدم وای زده به سرم دارم چرت میکردم
یدونه محکم کوبیدم به سرم
خونه ی خاله بزرگم یه خونه ویالیی با حیاط بزرگ بود
وضعشون متوسط بود توی حیاطش االچیق گزاشته بودند
منو تپل و اروشا روی االچیقا نشسته بودیم
نگین تازه اومد پیشمون که دید محلش نزاشتیم رفت
واال دختره از دماغه فیل افتاده
وای یعنی اینا تاصبح میخوان بیدار بمونن
محرم بود
خوبه مانتوم توش مشکی داره

دانلود رمان سه خواهر شیطون

دانلود رمان سه خواهر شیطون

نویسنده: پ.م

ژانر: عاشقانه، طنز

تعداد صفحات: 126

بخشی از داستان:

چه قشنگ موافقتش رو با ما نشون داد! من از اولشم میدونستم این آبی آدم فهمیده ایه!
پرهام_ چه بازیی وسط کوه؟؟
اینم میدونستم که پرهام خیلی بی شعور و نفهمه

آبتین_ نمیدونم.. به هر حال اگه آخرش چیزی به ذهنمون نرسید میتونیم اسم فامیل بازی کنیم!
گفتم:
_ من ورق آوردم چطوره یه دست حکم بازی کنیم؟؟
ارسالن_ حکم نه… تکراری شده! 7 خبیث خوبه به نظرم!
ملیسا_ نه… 21 حال میده!
پرهام_ آره حتما! من شما سه تا رو میشناسم… میخواید 21 بازی کنید که راحت تقلب کنید و….
پریدم وسط حرفش و گفتم:
_ ببین این چیزا اصال برای ما فرقی نداره.. خب؟؟ رو راست بهت بگم که هر بازی دیگه ای هم باشه ما تقلب میکنیم..
یعنی بازی بدون تقلب حال نمیده… حتی تو هم تقلب میکنی!!
پوفی کشید و گفت:
_ نشد من یه حرفی بزنم تو براش جواب نداشته باشی!
من و ملینا و ملیسا با هم گفتیم:
_ پس بهتره حرف نزنی!!
پرهام اومد جوابمون رو بده که آبتین گفت:
_ آقا اصال نه حکم نه 7 خبیث نه 21 !بیاید 4 برگ بازی کنیم!!
بعد از این حرف مسخره اش هم نیشش رو باز کرد.
گفتم:
_ قبل از این حرفت فکر میکردم آدم باشعوری هستی!
پرهام و ارسالن زدن زیر خنده!!
آبتین_ مرسی واقعا :/
ملینا_ باالخره چی بازی میکنیم؟؟
آبتین دوباره نطق کرد:
_ بیاید مثل این پنگوال جرأت حقیقت بازی کنیم…

پیشنهاد سایت ماه رمان:

دانلود رمان شیوه ی یک جنتلمن برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان عشق مخفی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان اتاق معلم

دانلود رمان اتاق معلم

نویسنده رمان اتاق معلم: فرزان

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات:

خلاصه رمان اتاق معلم:

یادم نمیاد دقیقا چند شنبه بود که سرنوشت منو واسه بازی انتخاب کرد!
فقط می دونم یه دختر چهارده ساله روستایی بودم که بی خبر از همه جا مثه هر روز صبح از خواب بیدار شدم.
مثه هر روز با خواهرم بحث کردم و بازم مثه هر روز اخم و تنبیه مامان رو به جون خریدم.
ولی اون روز با هر روز فرق داشت اون روز شروع داستان من بود…

دانلود رمان رد پای پروانه

دانلود رمان رد پای پروانه

…*دانلود رمان رد پای پروانه برای کامپیوتر و اندروید*…
—-✿❀نام رمان: رد پای پروانه❀✿—-
—-✿❀نویسنده: مرضیه علیشاهی❀✿—-
—-✿❀ژانر: عاشقانه_ طنز_ فانتزی❀✿—-
—-✿❀تعداد صفحه: 216❀✿—-
—-✿❀خلاصه❀✿—-
زندگی دخترک در سوتی‌های پی در پی و خرابکاری‌هایش خلاصه میشد. زندگی اش به طنزی می ماند که کسی از شنیدنش سیر نمی شود. حال این میان اصرار های خانواده، زندگی اش را تغییر می دهد.
سرانجام سرنوشت دخترک سر خوشمان به بانک می‌رسد. چه دردسر جدیدی را در سر دارد؟ آیا غم هم می‌تواند زندگی‌اش را قلقلک دهد؟ چه بلبشوی جدیدی در بانک به راه می اندازد؟
—-✿❀مقدمه❀✿—-
پای تو در میان بود، در میان زندگی سر خوشانه‌ام. در میان اصرار‌های پدر و مادر به ناخواسته‌هایم. تو وارد زندگی‌ام شدی.
هم‌پای شیطنت‌های من راه آمدی. اما…
با رفتنت مثل پروانه بر قلبم رد پا به جا گذاشتی. جدای از این ها، اصلا مگر پروانه رد پا دارد؟ قابل دید است؟
پس رد پایت بر قلبم مثل پروانه بنشست. یا نیست، یا اگر هست دیده نمی‌شود. خیالت راحت. بر قلبم مفقود الاثر شد.
—-✿❀بخشی از رمان رد پای پروانه❀✿—-
جیغی از ته دل کشیدم و جفت پا به هوا پریدم. دوست‌های خل مشنگم که در کلاس سر توی کتاب فرو برده بودن و مثل بلا نسبت خر، مشق‌های ننوشته شون رو کامل می‌‌کردن، با حرکتم ترسیده از جا پریدن و مثل منگول‌ها خیره نگاهم کردن. لبخند دندون نمایی روی لب‌هام نقش بست و چند بار تند_تند پلک زدم که جیغ مبینا از ته کلاس بلند شد:
_ الهی جز جگر بگیری، مرض داری؟ دستم خط خورد خودکار از این سر کتاب تا اون سرش کشیده شد.
بعد کتاب ریاضیش رو که خط قرمزی با خودکار به صورت کج و ماوج از بالا تا پایینش کشیده و به خاطر فشار، پایین کتاب رو به حالت زشتی در آورده بود، از همون دور نشونم داد. دوباره لبخند دندون نمایی زدم و مشغول به کرم ریزیم شدم. سس قرمزی که ته مونده‌اش حاصل ناگتی بود که نوش جان کردم رو روی صندلی فلزی و قرمز رنگ معلم خالی کردم. هوا سرد بود ولی امروز خورشید در اومده و بچه‌های آمازونی ما هم توی کلاس نمی مونن، همه بیرون بودن جز اکیپ خودمون. ته مونده‌ی سس که مقدار خیلی کمی بود رو قشنگ و با دقت، تاکید می‌کنم. جوری با دقت روی صندلی پخشش کردم که اگه با اون دقت روی شکافتن اتم وقت می‌ذاشتم الان بزرگترین دانشمند دنیا بودم. نبودم؟ بودم، حرف هم نباشه.
—-✿❀پیشنهاد سایت ماه رمان❀✿—-
دانلود رمان شیطنت‌های عاشقانه برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان ساده نیست برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان ساده نیست

دانلود رمان ساده نیست

…*دانلود رمان ساده نیست برای کامپیوتر و اندروید*…
—-✿❀نام رمان: ساده نیست❀✿—-
—-✿❀نویسنده: مرضیه علیشاهی❀✿—-
—-✿❀ژانر: عاشقانه_ پلیسی_ طنز❀✿—-
—-✿❀تعداد صفحه: 211❀✿—-

دانلود رمان دارم دیر می‌شوم

دانلود رمان دارم دیر می‌شوم

…*دانلود رمان دارم دیر می‌شوم برای کامپیوتر و اندروید*…
—-✿❀نام رمان: دارم دیر می‌شوم❀✿—-
—-✿❀نویسنده: هانی‌پری (هانیه‌پروین)❀✿—-
—-✿❀ژانر: عاشقانه_ تراژدی_ اجتماعی❀✿—-
—-✿❀تعداد صفحه: 160❀✿—-

دانلود داستان به طراوت دریا

دانلود داستان به طراوت دریا

…*دانلود داستان به طراوت دریا برای کامپیوتر و اندرید*…
 —-✿❀نام داستان: به طراوت دریا❀✿—-
 —-✿❀نویسنده: نرگس نظریت و مبینا حاج سعید❀✿—
—-✿❀ژانر: رمانتیک❀✿—-
 —-✿❀تعداد صفحه: ۳۷❀✿—-

دانلود داستان تدریس دلبری

دانلود داستان تدریس دلبری

…*دانلود داستان تدریس دلبری برای کامپیوتر و اندروید*…
—-✿❀نام داستان: تدریس دلبری❀✿—-
 —-✿❀نویسنده: تیم رسغ❀✿—-
(غزاله امیری، هانیه رمضانی و ستایش روزگرد)
—-✿❀ژانر: طنز_ عاشقانه❀✿—-
 —-✿❀تعداد صفحه: 48❀✿—-

دانلود داستان یورا بالرین آبی

دانلود داستان یورا بالرین آبی

***دانلود داستان یورا بالرین آبی برای کامپیوتر و اندروید***
—-✿❀نام داستان: یورا بالرین آبی❀✿—-
—-✿❀نویسنده: هانیه پروین (هانی پری)❀✿—-
—-✿❀ژانر: عاشقانه❀✿—-
—-✿❀تعداد صفحه: 26❀✿—-

دانلود داستان خاموشه‌های روشن

داستان خاموشه‌های روشن

…*دانلود داستان خاموشه‌های روشن*…
—-✿❀نویسنده: تیم زُمم❀✿—-
—-✿❀ژانر: تراژدی_ عاشقانه❀✿—-
—-✿❀تعداد صفحات: 81 ❀✿—-