ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه

https://mahroman.xyz/?p=4451&preview=true

دانلود رمان عصیانگر قرن

 

رمان: عصیانگر قرن

نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب و پردیس نیساری

ژانر: تخیلی/معمایی

تعداد صفحه: 314

دانلود رمان تخیلی  از فاطمه السادات هاشمی نسب و پردیس نیساری pdf، اندروید با لینک مستقیم رایگان

خلاصه: گاهی آنقدر به دست بقیه مسخره میشوی که تحملت تمام میشود. آن ها هرگز فکر نمیکردند که ممکن است با حرف هایشان، من تبدیل به من بشوم!

از زنجیر و حسار حرفهایی که آن ها دورم انداختند ازاد بشوم! آری… بخاطر آن ها است که من به من تبدیل میشوم! چه میشود مگر؟ فقط گویی که قرار است، عصیانگر باری دگر برخیزد!

در ایت جهان امگاورس، ان ها من را به یک امگای بدبخت و تنها تبدیل کردند، امگایی که در نفرت وغم غرق شد، اما یک روزی به آن ها ثابت می کنم که من فقط من نیستم! برای آخرین بار می گویم، من را دست کم نگیرید!

می پرسند من کی هستم؟ البد نژاد برتر! اما خیر، پاسخ سخت نیست، کافی لست بگویید او، او است. هه بله! من خودم هستم. من، من هستم!

پیشنهاد ما:

رمان پسران پیت برای کامپیوتر و اندروید

بخشی از کتاب:

خیلی باهام راحت بودن! البته این حرفم تنها برای انالی صدق می کرد چون بقیه انگار هنوز زیاد راحت نبودن.

اروم در حالی که از منطقه دور می شدیم، خسته گفتم:

– اصال چیزی پیدا نکردم. دریغ از حتی یه حیون زنده و سر و صدایی! حتی خود جگواری که

ازش حرف می زدین هم نبود! هیچ نشونه ای…

انالی متعجب بهم نگاه کرد و خطاب به انار میون حرفم گفت:

– انار چطور ممکنه؟ جگوار همیشه توی اون جنگله هیچ وقت بیرون نمیاد!

انار بی حوصله شونه ای باال انداخت و در حالی که موهاش رو با دست هاش شونه می کرد، گفت:

– نمی‌دونم، عجیبه! مطمئنن جگوار توی منطقه بوده! اما این که میگی ندیدیش، ممکنه خودش نخواسته باشه که جلو بیاد که اینم عجیبه!

متعجب بهش نگاه کردم و کنجکاو گفتم:

– منظورت چیه؟ چرا خودش باید نخواد؟

شونه ای باال انداخت و گفت:

-نمی دونم! بیشتر مواقع برای دیده نشدن میره روی درخت ها چون ارتفاع زیادی دارن و توی مه محو میشن.

اره درسته! اصال به درخت ها نگاه نکردم در واقع، چیزی هم مشخص نبود! تنها یه حاله‌ی محوی بود که اصال نمیشد فهمید چیه! یعنی ممکنه روی درخت ها بوده باشه؟ اما نه من که حتی بوش رو هم نزدیک خودم حس نکردم! خطاب به انار گفتم:

– امکان نداره، من حتی بوش رو…

میون حرفم گفت:

– طبیعیه، چون جگوار می تونه بوش رو پنهان کنه!

شوکه و متعجب، ایستادم! وات؟ پنهان کنه! چه جالب؛ اما چرا باید خودش رو پنهان کنه و پایین نیاد! چرا؟ اینم یکی دیگه از مجهول های جدید! لعنتی چقدر مجهول اخه! کالفه پنجه ام رو به گوشم زدم. صدای شاد انالب که جلوتر بود، توجه‌ام رو به خودش جلب کرد.

دانلود رمان عاشقانه

خواندن
دانلود رمان تب داغ گناه برای کامپیوتر و اندروید
  • برچسب ها:
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
  • adminسلام فایل رمان به ایمیل شما ارسال شد....
  • ساراسلام من مبلغ پرداخت کردم ولی برام دانلود نشده...
  • ناشناسچه قدر زیبا ایکاش شهلا و استاد شاهرخی با هم عروسی میکردن خیلی بده آدمو بذارن تو...
  • Fateme mohammadiسلام دریا جان رمانت خیلی عالی بود بهتر از این نمیشد ولی حیف شد عشق تو با شایان ا...
  • کریمیادامش کجاس...
  • atefehچطور میشه دانلود کرد?...
  • فاطمهعالی...
  • یکتاعالی...
  • م.هتنکس...
  • سرمان ننویسی بهتره.مزخرف...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.