ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه

رمان کابوس

https://mahroman.xyz/download-the-novel-kabus-afei/

❁نام رمان: کابوس افعی
❁جلد اول: پیشگویی در رؤیا
❁نام نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب
❁ژانر: فانتزی، معمایی، عاشقانه
❁تعداد صفحه: 1091

دانلود رمان عاشقانه به قلم فاطمه السادات هاشمی نسب PDF اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
در جهان حومورا درون خاندانی اصیل زاده، حاصل ازدواج ملکه و پادشاه، پرنسسی متولد شد. با تولد پرنسس درختان اقاقیا پژمرده گشته و برگ‌هایشان همچون بارانی از شهاب سنگ سقوط کردند، حواصیل‌ها به همراهی پرستوها کوچ کرده و خشک‌سالی همه جا را فرا گرفت، چشمه‌های آب مجدد در زمین فرو رفتند و از دیدها پنهان گشتند تا مبادا شاهد آن پرنسس باشند!

پیشنهاد ما:

دانلود ر‌مان شیاطین پارادیس

بخشی از کتاب:
برادر ملکه که استیو نام داشت سریع بلند شده و با چشم‌هایی براق به خواهر بزرگش خیره شد. به طرفش قدمی برداشت و او را محکم در آغوش مردانه‌‌اش گرفت، آرام با لحنی دلتنگ در کنار گوشواره‌های بلند و زنگوله‌ای ملکه زمرمه کرد:
– دلم برات تنگ شده بود. رایو.
گرمی نفس‌هایش که به گوش ملکه خورد، احساس خوبی به او داد. ملکه رایو که مدت‌ها بود از فراغ دوری برادرش رنج می‌کشید، بدان توجه به تشریفات و هویت فعلی خود دست‌های لرزانش را دور کمر برادرش حلقه کرده و سر خود را روی سینه‌های مردانه او نهاد. سپس درحالی که به خاطر عطر خوش‌بوی برادرش مدام نفس‌های عمیقی از روی لذت می‌کشید، با تردید پاسخ داد:
– مدت‌ها بود که نتونستم به دیدنت بیام. چه‌قدر عوض شدی استیو. چه‌قدر گذشته.
استیو با لحن بغض‌آلود خواهرش، او را از آغوش خود جدا کرد و به چشم‌های تیله‌ای او که به رنگ شب بودند، خیره شد. قلبش محکم به سینه‌اش می‌کوبید و بی‌تابی می‌کرد، با هیجان پاسخ خواهرش را داد:
– از وقتی دخترت پونزده ساله و به بدن اصلیش تبدیل شد دیگه نیومدی.
ملکه با یادآوری مشکل اصلی و دلیل این‌جا بودنش آهی کشید، نگاهش در لحظه مجدد رنگ غم به خود گرفته و صدایش بیشتر از پیش اندوهگین شد.
– برادر، برای همین الآن این‌جا هستم. هایدرا، اون…
استیو که از لحن غمگین ملکه نگران شده بود، او را از آغوش خود جدا کرده و دستش را گرفت. ملکه را به طرف میز کوچک سمت چپ خانه راهنمایی کرد، رایو نیز بدان مخالفتی همراهش کشیده شد. با رسیدن به گوشه خانه، رایو با اشاره استیو آرام روی صندلی چوبی قدیمی نشست. استیو نیز سریع به طرف اتاقک کنار قفسه‌های کتاب رفت، دو لیوان چای از سماور گوشه میز برای خواهرش و خودش ریخته و سریع بازگشت.
او یک مرد کاملاً عادی بود که علاقه زیادی به کتاب خواندن داشت، به قدری که حاضر شده بود از خانواده سلطنتی و خون سلطنتی‌اش بگذرد تا بتواند آزادانه زندگی‌اش را در خانه‌ای چوبی بگذراند. هرچند آن‌که از آن همه طلا و تجملات دل خوشی نداشت هم شاید ریشه این خواسته‌اش بود. به حتم او هنوز آن دختر زیبا را که از نژاد ورتلس بود فراموش نکرده است.
بگذریم، او با سینی چای بازگشت و روی میز نهاد، کنجکاو و نگران روی صندلی جلوی خواهرش نشست و منتظر به او و نگاه غمگینش خیره شد. دست‌های رایو مدام می‌لرزیدند و پی‌در‌پی در هم فرو می‌رفتند. مدتی می‌گذشت و همچنان سکوت اختیار کرده بود که استیو عصبی شد.
– خواهر بگو دیگه، هایدرا چی؟ نکنه باز گند زده؟ ماشالله این‌قدر خراب کاری کرده که دیگه خودت استادی شدی توی گند جمع کردن، پس چرا به این‌جا اومدی.
رایو در دلش لبخندی زد و با خود گفت، ای‌کاش باز مثل همیشه خراب کاری کرده بود. چراکه او با جان و دل خراب کاری‌هایش را جمع می‌کرد اما این‌گونه نبود. اوضاع بد تر از آن است که بتوان خود و همسرش آن را جمع و جور کند.
ناامید سرش را به چپ و راست تکان داده و زمزمه کرد:
– نه… کاش مثل همیشه فقط یه گند بود.
استیو که با حرف ملکه بیشتر از قبل نگران شده بود، کلافه با صدایی تقریبا بلند گفت:
– چی‌شده؟ خواهر؟!
توجه*
برای مطالعه فایل کامل شده این رمان به شماره درج شده پیام بدید!
۰۹۱۳۴۵۵۹۲۵۵
(شماره نویسنده)

دانلود رمان عاشقانه

خواندن
دانلود رمان جن گیر برای کامپیوتر و اندروید
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
  • adminسلام فایل رمان به ایمیل شما ارسال شد....
  • ساراسلام من مبلغ پرداخت کردم ولی برام دانلود نشده...
  • ناشناسچه قدر زیبا ایکاش شهلا و استاد شاهرخی با هم عروسی میکردن خیلی بده آدمو بذارن تو...
  • Fateme mohammadiسلام دریا جان رمانت خیلی عالی بود بهتر از این نمیشد ولی حیف شد عشق تو با شایان ا...
  • کریمیادامش کجاس...
  • atefehچطور میشه دانلود کرد?...
  • فاطمهعالی...
  • یکتاعالی...
  • م.هتنکس...
  • سرمان ننویسی بهتره.مزخرف...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.