شاید همه بگویند دیوانه شده ام…
ولی مهم نیست، مردم همیشه حرف می زنند، مهم این است که من غرقِ عشقِ تو شدم.
دوست داشتن چیز عجیبی نیست، همین که وجودت آرامش بخش وجودم می شود…
همین که با یادت بر لبم لبخند می نشیند، همین که نفس هایت قلبم را به تپش وا می دارد، همین که لحظاتم با بودنت شیرین می شود، دوست داشتن شکل می گیرد…
صدا بزن مرا، مهم نیست به چه نامى، فقط میم مالکیت را آخرش بگذار، می خواهم باور کنم مال تو هستم…
دختری به اسم کیانا که یک بار طعم شکست رو چشیده بهش این فرصت داده میشه تا روی پاهای خودش وایسه.
و زندگیشو اونجور که دوست داره بسازه تا شاید توی این راه طعم عشق واقعی رو با تمام پستی و بلندی هاش بچشه…
آیما دختریه که خیلی سختی کشیده، خیلی حرف شنیده، که باعث شده از جامعه دور بمونه.
اون برای خوشحال کردن خانواده اش هر کاری می کنه که این باعث تغییر زندگیش می شه.
در این بین احساسات آیما هم هست، آیما عاشقه.
حالا واقعا آیما عاشقه یا این احساس رو با عشق اشتباه گرفته؟!
حالا ببینیم روزگار می خواد با آیمای رمان ما چیکار کنه؟
آرام بود مثل نسیم، طوفان که شد آرامش تمام خانواده اش به یغما رفت.
او ماند و دو مرد که نمی دانست کدامشان قاتل نفس های برادر و آسایش خانواده اش است.
مردی که عاشقش بود به جرم قتل برادرش در زندان افتاد و مردی که به او اعتماد داشت، شد مشکوک ترین مظنون.
وکیل یکی شد و شکاک به دیگری، ولی سرنوشت همراهش رفت تا خط به خط آنها را بخواند.
آترینا برقعی بعد از چند سال به ایران برمیگرده و پیش دو تا برادرهاش زندگی میکنه.
توی مدتی که ایران زندگی می کنه با اتفاقاتی روبهرو می شه که براش تازگی داره و…
درباره دخترک هشت سالهای است که بعد شانزده سال اتفاقات بچگیاش را
فراموش نکرده و ر یشه انتقامی که از یک فکر سیاه سرچشمه میگیرد را در وجودش
تغذیه میکند و آن را تبدیل میکند، به شخصیتی که خود را پشت نقابی پنهان کرده
تا انتقام بگیرد.
ر یشهای که دخترک آن را پرورش میدهد، به زندگی و سرنوشت خیلیها گره میخورد؛
اما با اتفاقاتی که برایش میافتد، آن ر یشه کم کم خشک میشود؛ ولی.
داستان رمان درباره ی دختری به اسم مایا هستش که در یک خانواده مرفه زندگی می کنه.
اما به دلیل ورشکستگی پدرش و اختلافاتی که پدر و مادرش با هم پیدا می کنن زندگیشون دستخوش تغییراتی میشه و مادرش تصمیم می گیره از ایران بره و…
شهاب و فرگل مدت هاست که عاشق هم هستن.
ولی برادر فرگل به ازدواج اونها رضایت نمیده.
بعد از این که تلاش اونها برای راضی کردن برادر فرگل بی نتیجه می مونه، آنها تصمیم می گیرن که مخفیانه ازدواج کنند و فرار می کنن.
برادر فرگل وقتی موضوع رو می فهمه، خواهر شهاب رو می دزده و شروع به اذیت و آزار اون می کنه تا اینکه…
رمان جیغ دارای داستانی ترسناک و پر از استرس است.
در اوایل رمان همه چیز کاملا آرام و عاشقانه است.
داستان اشنایی سه دختر با سه پسر در شمال و کاملا به صورت غیر منتظره آشنایی آنها به ازدواج ختم میشه.
اما داستان از اونجایی شروع میشه که برای ماه عسل میرن به…
در کشوری دورافتاده، مردمانی معتقد بودند که هفت ستارهای که در شب چهاردهم ماه آخر به روشنی دیده میشوند، خاصیت
جادویی دارند. آنها اعتقاد داشتند زمانی که این هفت ستاره در یک خط قرار بگیرند و به صورت یک ستارهی بزرگ نورانی دیده
شوند، به کودکی که در آن شب به دنیا میآید، قدرتی خارقالعاده میدهند.
هر صدسال یکبار این هفت ستاره به یک خط میشوند که در یکی از آن صدسالهها، سه کودک به طور همزمان در سه نقطهی
مختلف شهر به دنیا آمدند. طبق افسانهها، این هفت ستاره قدرتی به آن سه کودک داد که آنها را از انسانهای عادی فراتر
میبرد.
این سه کودک-که یک دختر و دو پسر بودند- با گذشت زمان و بزرگشدن، روزگار آنها را با هم آشنا کرد و هر یک متوجهی
قدرت دیگری شد.
همهچیز به ظاهرعادیست تا اینکه نشانه هایی از الماسی با قدرت جاودانگی به میان میآید…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.