دانلود رمان نیما
نویسنده: یاسمن
ژانر: عاشقانه، درام
مقدمه:
دختری که بخاطر از دست دادن خانوادش پیش عمو و زن عموش زندگی می کنه، برای اینکه سربار عمو نباشه به سختی دنبال کار می گرده، اما هرچقدر بیشتر می گرده، کمتر چیز قابل توجهی دست گیرش می شه.
با دیدن یه آگهی که به یه پرستار مرد برای بچه نیازمندن، فکری به سرش می زنه و برای به دست آوردن اون کار خودش رو شبیه پسرها درست می کنه. وارد عمارت اشرافی صاحب آگهی می شه و…
صفحات روزنامه رو ورق زدم، دیگه داشت حالم به هم می خورد. همش منشی زن تمام وقت. آخه چرا یه کار به درد بخور واسه ی ما دخترای بدبخت پیدا نمی شه… اه.
آره دیگه منشی زن می گیرن، تا می تونن ازشون کار می کشن… اون وقت نصف اون چیزی که حقمونه بهمون میدن بعد یکی دو ماه هم می گن: برو به سلامت ازت راضی نبودیم.
ای خدا این همه الکی رفتم دانشگاه، این لیسانس نقاشی به چه دردم می خوره آخه؟ قربونت برم آقا جون این هم رشته بود تو وصیت کردی برم؟
خب وصیت می کردی دکتری، مهندسی، چیزی بشم… آخه نقاشی هم شد کار؟
از شکمم زدم، از خوابم، از لباس، از همه چیزم…
مگه عموی بدبختم چقدر دیگه می تونه جور من رو بکشه؟ هان؟
تو که خودت شاهدی چه شبا که تا صبح نخوابیدم و با چشم های سرخ شده واسه این بچه پولدارای تنبل طرح زدم، نقاشی کشیدم، بلکه خرج این دانشگاه کوفتی رو با کمک عمو در بیارم مدرک بگیرم بلکه برم سرکار جبران کنم… امام کو کار؟
چیکار کنم تو بگو خداجون… هرجا میرم سابقه کار می خوان، پارتیه کلفت می خوان که من فلک زده هیچ کدومشون رو ندارم. از دار این دنیای پر محبتت فقط یه عمو دارم با یه زن عمو که چشم دیدن منو نداره.