ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه

دانلود رمان یخ زده

نویسنده: nazi nzazi

ژانر: عاشقانه

مقدمه:

یه دختر تنها و عاشق که خیال می کنه قرار رویا های زندگیش رو با عشقش به واقعیت تبدیل کنه.

دختری که همه جور پای عشقش وایستاده، ولی بی خبر از ان سوی رابطه هستش، بی خبر از قلب مسموم محمدش…

یه روز که برای قرار میره پاتق همیشگیشون می بینه، چیزهایی رو که نباید.

عاشقی که خیانت ببینه می تونه به زندگی برگرده؟؟

بخشی از داستان:

محمد کاری کرده نه؟ نفس داری دیوونم میکنی..بهم بگو چی شده؟من مطمئنم قضیه مربوط به محمده!
صدای افشین از زور عصبانیت میلرزید..خوب میدونستم که چقدر روم حساسه و چقدر از ناراحت بودنم، در عذابه!..لال شده
بودم!
افشین پوفی کشید و از رو تختم بلند شد و دستاشو تو جیب جین دیزل ذغالی رنگش فرو کرد..
_ باشه..نگو! فکر نمیکردم برات انقدر غریبه شده باشم!
عقب گرد کرد و خواست از اتاق بره بیرون که با بغض خفه ای گفتم: افشین! صبر کن!
افشین وایساد..روشو بهم کرد و نگام کرد..
_ تو که میدونی هر چی بشه بهت میگم پس چرا میگی برام غریبه شدی؟ تو که باید بدونی تنها همدم و سنگ صبورم تویی!
افشین لبخند محوی زد..چند قدم اومد جلو و رو پاتختیم نشست..متنفر بودم از اینکه کسی رو پاتختیم بشینه..اما تو اون لحظه
به این چیزا فکر
نمیکردم و بی خیال حساسیتای گذشته م شدم! افشینم عجیب سوء استفاده میکرد..شایدم حواسش به حساسیتای من نبود!
_ پس بهم بگو چی شده!
آب دهنمو قورت دادم..لبمو با زبونم خیس کردم تا بتونم شمرده شمرده از اولش همه چی و براش بگم..! افشین از دوستیه من
و محمد خبر
داشت..اولین کسی بود که بعد از نگار و باران، بهش گفته بودم! هر چند افشین مخالف این دوستی بود و همیشه میگفت از
محمد خوشش نمیاد
اما وقتی مصمم بودن منو برای دوستی با محمد دیده بود، بی خیال مخالفت شده بود و خودشو موافق نشون میداد..سرمو
انداختم پایین و گفتم:
امروز با محمد قرار داشتم! همون کافی شاپ همیشگی! چون کارام تو شرکت زیاد نبود تونستم از آقای راد مرخصی ساعتی
بگیرم و زودتر از
شرکت بیام بیرون..میخواستم برای محمد کادو بخرم..رفتم بازار و به مناسبت تولدش براش کادو خریدم..نتونسته بودم برای
روز تولدش کادو
بخرم..خودت که اوضاع و دیدی، زیادی شلوغ پلوغ بود و خیلی تابلو میشد اگه جلوی خواهراش که داشتن با چشاشون منو
میخوردن، بهش کادو
بدم..واسه همین گذاشتم واسه یه روز دیگه! وقتی کادوشو خریدم، نیم ساعت زودتر از محمد رسیدم سر قرارمون!

پیشنهاد سایت ماه رمان:

دانلود رمان پرستش

دانلود رمان هردو باختیم

دانلود رمان عاشقانه

خواندن
دانلود رمان قشاع برای کامپیوتر و اندروید
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
  • adminسلام فایل رمان به ایمیل شما ارسال شد....
  • ساراسلام من مبلغ پرداخت کردم ولی برام دانلود نشده...
  • ناشناسچه قدر زیبا ایکاش شهلا و استاد شاهرخی با هم عروسی میکردن خیلی بده آدمو بذارن تو...
  • Fateme mohammadiسلام دریا جان رمانت خیلی عالی بود بهتر از این نمیشد ولی حیف شد عشق تو با شایان ا...
  • کریمیادامش کجاس...
  • atefehچطور میشه دانلود کرد?...
  • فاطمهعالی...
  • یکتاعالی...
  • م.هتنکس...
  • سرمان ننویسی بهتره.مزخرف...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.