ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه

دانلود رمان گلی در شوره زار

این رمان حذف شد!

نویسنده: نسرین ثامنی

ژانر: عاشقانه

بخشی از داستان:

این بود وضع زندگی آنها، فرشته در چنین محیطی نشو و نما می کرد و به درس خود همچنان ادامه می داد. چند ماه بیشتر
به پایان سال تحصیلی نمانده بود و پس از آن تنها یک سال دیگر باقی بود تا دیپلم خود را بگیرد، هنوز هم برای آینده هیچ
تصمیمی نگرفته بود ولی می دانست که او هم باید کار کند تا چرخ زندگی را بچرخاند . در این میان تنها دوست غمخوار او
در بیرون از محیط خانه دوست و همکلاسیش مریم بود که درد و رنج خود را بین یکدیگر تقسیم می کردند، دوستی او و
مریم از دوران دبستان آغاز شده و تاکنون همچنان ادامه داشت.
مریم نیز چون او دختری بود از خانواده ی متوسط که مادرش را در سن دو سالگی در اثر حادثه ای از دست داد، خودش می
گفت مادرش سر زا رفته است. پدر مریم پس از چند سال با زنی به مراتب جوانتر از زن اول خود ازدواج کرد مریم تنها 5
سال با زن بابای خود تفاوت سن داشت زن بابا از همان لحظات اولیه ازمریم زهر چشم گرفت و در پی اذیت و آزار او بر آمد
و چون بسیار زیبا و جوان بود و از طرفی نیز پدرش مردی با نفوذ و پولدار بود پدر مریم چشم و گوش بسته تحت فرمان و
نفوذ همسرش بود. معلوم نبود که چرا چنین دختری با داشتن پدر پولدار و زیبائی خیره کننده و سن کم با مردی در شرایط
پدر مریم ازدواج کرده است. زن پدر مریم که از حالا او را بنام شهلا می خوانیم زندگانی را به کام او تلخ نموده بود، بی جهت
او را به باد کتک می گرفت و در هر کاری او را مورد مواخذه و استهزاء قرار می داد،
و با زخم زبان به جان او نیش می زد، هر کاری که مریم انجام می داد، سخت از او انتقاد می کرد و در جمع دوستان و
آشنایان خود اظهار می داشت که مریم از رموز خانه داری سر رشته ای ندارد و هرگز نمی تواند مردی را خوشبخت کند،
هیچ مردی حاضر نخواهد بودبا چنین دختر تنبل و تن پروری ازدواج نماید، مگر اینکه گور خود را با دست خود کنده باشد.
مریم همه ی این زخم زبان ها را تحمل می نمود و دم بر نمی آورد تا اینکه یک روز خبر ناگواری را شنید. دائی شهلا که مرد
جا افتاده ای بود پس از چند بار که به خانه آنها آمد از مریم خوشش آمد و از خواهر زاده اش خواست که برنامه ازدواج او را
با مریم جور کند از آن روز به بعد تمام سعی و کوشش شهلا این بود که شوهرش را به این وصلت راضی کند و مریم از این
موضوع بشدت رنج می برد دائی شهلا مردی بود حدوداً 38 ساله که تا به حال دو بار ازدواج کرده ولی هر دو ازدواج او به
جدائی انجامیده بود. او تقریباً نیمچه تاجر بود مغازه ی بزرگ فرش فروشی داشت و زندگیش از صادرات و خرید و فروش
فرش تامین می شد، در بازار تا حدودی آدم با نفوذی بود و بقول معروف خرش می رفت و حرفش خریدار داشت.
پدر مریم چندان تمایلی به این ازدواج نداشت ولی نمی توانست در مقام مخالفت از دستورات همسرش برآید زن او طوری

پیشنهاد سایت ماه رمان:

دانلود رمان آی پارا

دانلود رمان پیش مرگ ارباب

این رمان حذف شد!

دانلود رمان عاشقانه

خواندن
دانلود رمان تنها نیستیم برای کامپیوتر و اندروید
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
  • adminسلام فایل رمان به ایمیل شما ارسال شد....
  • ساراسلام من مبلغ پرداخت کردم ولی برام دانلود نشده...
  • ناشناسچه قدر زیبا ایکاش شهلا و استاد شاهرخی با هم عروسی میکردن خیلی بده آدمو بذارن تو...
  • Fateme mohammadiسلام دریا جان رمانت خیلی عالی بود بهتر از این نمیشد ولی حیف شد عشق تو با شایان ا...
  • کریمیادامش کجاس...
  • atefehچطور میشه دانلود کرد?...
  • فاطمهعالی...
  • یکتاعالی...
  • م.هتنکس...
  • سرمان ننویسی بهتره.مزخرف...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.