دانلود رمان پریسان
این رمان حذف شد!
نویسنده: سارا جابری
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: 292
بخشی از داستان:
بهاره: عیبی نداره حاال بهتره بریم ازش تشکر کنیم
نگار:من نمی آیم خودت برو
بهاره مصمم از جایش بلند شد و گفت:نیا خودم می رم
نگار:خوب برو
بهاره:باشه میرم فقط از دور حواست به من باشه
نگار: برو دوربینم روشنه …برو دیگه لفتش نده
بهاره لبخندی نثار نگار کرد او هم با اشاره ی دست موقعیت آرش را به او نشان می داد و با همان
نگاه گربه سانش بر و بر او را می پایید.
فضای محوطه سرد بود از آن سرمای پاییزی بعد از گریه ی حسابی آسمان هوا بوی خاک و برگ
نم دار به خود گرفته بود نگاهش به پایین و حواسش به برگهای زیر پایش بود تا آنها را له نکند
چون اعتقاد داشت این برگهای پاییز زده بهاری دوباره ترانه ی طراوت را می خوانند و جان خود را
از طبیعت خواهند گرفت حاال زنده اند اما خواب . در این افکار بود که یادش به مقصدش افتاد
صدای قار قار دسته ی کالغ ها که با هم از روی درختی پریدند او را از رفتن باز داشت اما دیر
شده بود آرش نیم خیز شده بود تا به احترام بهاره از جا بلند شود بهاره چشمش که به اوافتاد
آب دهانش را قورت داد و با نگاهی ظریف گفت:سالم…آقای ساالری
آرش:سالم حالتون بهتر شد؟
بهاره:به لطف شما ،از شما هم خیلی ممنونم بابت…
آرش اجازه نداد بهاره حرفش را تمام کند و گفت:خواهش میکنم الزم به تشکر نیست
پیشنهاد سایت ماه رمان:
دانلود رمان ترس از مه برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان یادم تو را فراموش برای کامپیوتر و اندروید
این رمان حذف شد!