ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه

دانلود رمان پاییز مرگ

نویسنده: آرمان فیروز

ژانر: عاشقانه، معمایی، تراژدی

تعداد صفحات: 127

خلاصه:

رمان کوتاه پاییز مرگ، مقدمه ای بر رمان روباه ماده و همچنین روایتِ کوتاهِ دیگری از این رمان است.
شایان ذکر است علت اینکه این رمان روایتِ کوتاهِ دیگری از رمان روباه ماده است، به این خاطر است که این رمان قبل از رمان اصلی نوشته شده.
و پس از آن دستخوش تغییرات بزرگی در تمام زوایای رمان شده است، اما داستان محفوظ است.
در این رمان کوتاه، در دو فصل مجزا سعی شده است که بعضی از نکات کلیدی رمان در دو موضوع کاملا متفاوت، به صورت تفهیمی برای مخاطب، روابط پیچیده ی نُه شخصیت اصلی داستان روشن شود…

بخشی از داستان:

نه مامان . این حرفها چیه ؟ چرا پسرم . همهش حقیقته . از موضاعاتی که مادرم با من در آن لحظه در
سر درنمیآوردم ، میان گذاشته بود . تا آنجایی که من اطالع
کامل داشتمآنها همه خصوصیات عالی را در تربیت فرزندانشان به عمل آورده بودند؛ حداقل برای ،
من .
مادرم راست میگفت . من به تربیت و زندگی خودم نگاه کرده بودم و از روی همین مصداقدرباره ،
آلبرت
نظر و توضیح داده بودم؛ چراکه هیچگونه تبعیضی در فرزندانشان قائل نشده بودند . نمیدانم . شاید کم و
کاستی در تربیت او گذاشته بودند . تا االن ندیده بودم که او با پدر و مادر خود بد صحبت کند؛ اما
شخص ا
شاهد گفتوگوهایی ناخوشایند بین آنها بودهام؛ ولی حتی در بین آن گفتوگوها هم هیچ لحن گزندهای
در صحبتهای آلبرت ندیده بودم . البته از آن صحبته اطعنههایی را که آلبرت به پدر و مادرش میزد ،
فاکتور میگیرم . حتما رازی در این قضیه نهفته است .
شما چی میخواین بگین؟ مگه چه کار بدی در حق اون کردین ؟ سیب گلویش تکان میخورد و باال و
پایین میرفت . حس کردم نمیتواند صحبت کند و یاد گذشتهه ا
افتاده است . قطره اشکی کوچک با بغضش آمیخته شد و از چشم راستش به پایین چکیده شد . تحت
تاثیر قرار گرفتم . از آن پس متوجه شدم که اتفاقی افتاده است . کنجکاو شدم ببینم که در کودکی آلبرت
چه اتفاق ناگواری افتاده است که اینگونه پدر و مادر عزیزم نگران هستند و از کار خود پشیمانند و
اینکه
آلبرت در بعضی سخنانش به آنها طعنه میزند . مادرم به سرعت اشکش را از گونههایش زدود و
لحظهای
بعد با شنیدهشدن صدای قدمهایی که به گوش میرسیدخود را جمع و جور کرد و به حالت طبیعی ،
خود
بازگشت . صحبتمان با ورود پدرم و آلبرت ناتمام ماند . پدرم و آلبرت با لبخند وارد شدند . پدرم به روی
رمان

پیشنهاد سایت ماه رمان:

دانلود رمان تراژدی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان همخانه ارواح برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان عاشقانه

خواندن
دانلود رمان پایگاه ویژه(جلد دوم) برای کامپیوتر و اندروید
لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

مطالب پر لایک
  • مطلبی وجود ندارد !
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
  • adminسلام فایل رمان به ایمیل شما ارسال شد....
  • ساراسلام من مبلغ پرداخت کردم ولی برام دانلود نشده...
  • ناشناسچه قدر زیبا ایکاش شهلا و استاد شاهرخی با هم عروسی میکردن خیلی بده آدمو بذارن تو...
  • Fateme mohammadiسلام دریا جان رمانت خیلی عالی بود بهتر از این نمیشد ولی حیف شد عشق تو با شایان ا...
  • کریمیادامش کجاس...
  • atefehچطور میشه دانلود کرد?...
  • فاطمهعالی...
  • یکتاعالی...
  • م.هتنکس...
  • سرمان ننویسی بهتره.مزخرف...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.