منم طبق معمول پای سیستم از این سایت به اون سایت خیلی خوابم میومد ولی با وجود سرگرد نمیتونستم بخوابم…. سرمو به صندلی تکیه دادم چشمامو بستم… رستا وای به حالت دستم بهت برسه _هیچ کار نمیتونی بکنی روهی جون رهام؛ روهی جون وکوفت زبونمو درآوردم وگفتم روهی جون روهی جون رهام؛ رستا وایسا _زرنگی اینجوری که میگیریم رهام؛ کاریت ندارم وایسا _نچ از رو مبل پرید این طرف با یه حرکت افتاد روم رهام؛ ههههههه دیدی گرفتمت _اااااااااااااااااااااااایییییییییییی پااااااااااااااااااامممممممممم رهام که جسابی نگران شده بود از روم بلند شدو گفت رستایی چیشدی _به حالت گریه گفتم اااااااییییییی پااااااااااممممممم رهام؛ کجاش _دستمو گرفتم به مچ پامو گفتم اینجا
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.