رمان موریانه ای بر تابوت خیال
نویسنده: م . میشی (زینب میشی )
ژانر: اجتماعی.عاشقانه
تعداد صفحات: 384
بخشی از داستان:
از وقتی که پدر و مادرش مُردند، مادر بزرگش که مادرِ مادرش میشد با آنها زندگی میکرد و این خواهر و
برادر دوقلو را به قول معروف، تر و خشک میکرد. گر چه پیر بود؛ اما هنوز چست و چابک بود. ارزینه و
یدالله هر دو در مرز بیست و پنج سالگی بودند؛ اما مادربزرگ عقیده داشت که آنها هنوز به یک بزرگتر
نیاز دارند.
تا دخترش زنده بود او با پسرش بهمن و عروسش زندگی میکرد؛ اما از وقتی که دخترش به همراه
شوهرش در تصادف کشته شدند و پسرش بهمن به خاطر شغلش به شهری دیگر نقل مکان کرد، او نیز
ترجیح داد با دوقلوها زندگی کند. بدین ترتیب هم آنها تنها نمیماندند و هم خود با پسرش مجبور به
ترک دیارش نمیشد.
ارزینه چارقَدش را در سر محکم کرده و از خانه بیرون زد. هوای پاک صبحگاهیِ روستا را با نفسی عمیق
به ریهها فرستاد. صدای جیک جیک مستانهی گنجشکان بر درختهای سرسبز و بلند قامت چون
سمفونی بسیار زیبا در گوشش نواخته میشد و همین باعث شد تا خواب از سرش پریده و شادابتر و
سرزندهتر گردد. روستایشان سرسبز و توریستی بود و هر ساله تعداد زیادی به دیدن این روستای زیبا و
خوش آب و هوا میرفتند.
ارزینه دختر فعال و کوشایی بود و هنرهای دستی زیادی از مادربزرگ آموخته بود؛ اما به خاطر صورتی نه
چندان زیبا، خواستگاری نداشت و تا به این سن مجرد مانده بود. درست است که با یدالله دوقلو بود؛ اما
هیچ شباهت ظاهری با یکدیگر نداشتند. باالعکسِ او یدالله که یَدی صدایش میکردند، از صورتی زیبا و
قدی رعنا برخوردار بود. همیشه در دل این حسرت را داشت که اگر او نیز با یدالله همسان بود، حال
کودکانی قد و نیم قد داشت و برای خودش زندگی تشکیل داده بود و خانم خانه بود. چرا که در روستا
دختران در سنی پایین به خانهی بخت میرفتند و چون او مجرد و سرشان بی کلاه نمیماند.
پیشنهاد سایت ماه رمان:
دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان نفوذی برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان عاشقانه
پاسخ دهید!