پس زود خبرم کن.
بعد از خداحافظی به این فکر کردم که عجیب است کلاس های والیبالم را در این دو هفتهحتما”.
کامل فراموش کرده ام.کلاس هایی که عاشقانه هر جلسه ی ان را پیگیری میکردم و با لدت در
تمریناتش شرکت میکردم.همه چیز خراب شده و دستان من قادر به ساختن هست؟
داوود می اید.سلام سردی بینمان رد و بدل میشود.و عزم حمام میکند.
صدای زنگ پیام گوشی اش باعث میشود یاد جمله ی پروین بیفتم.
پیاماشو چک کن
بی ارداه دست لرزانم گوشی روی میز را برمیدارد.ریتم ضربان قلبم اختیاری نیست،پیام را
باز میکنم.نام ندارد در واقع به نام کسی ذخیره نشده.و این قلبم را دیوانه تر می کند.پایان
بازیست.صدای ناقوس مرگ اینبار پیشی می گیرد از زندگی.
داوود من عذاب وجدان دارم.شبا راحت نمی خوابم.احساس میکنم داریم به زنت خیانت
میکنیم.دوست ندارم عامل جدایی شما باشم.بزار همه چی همین جا تموم شه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.