آرش : من بابت ظهری عذر میخوام ، کارت دارم که امدم : بگو چی شده آرش : لباس بپوش بریم : کجا چی شده آرش : هول نکن ، باید بریم بیمارستان : واییی خداا چرا آرش : نترس چیزی نشده نیما یه تصادف کوچولو کرده : حالش خوبه آرش : اره نگران نباش : الان اماده میشم آرش از اتاق رفت بیرون ، توی این هاگیرواگیر فقط تصادف نیما کم بود ، اماد که شدم رفتم بیرون ، عمو و زن عمو قبلش رفتن بودن پس منو ارش باهم رفتیم بیمارستان ، باید حسابی نیما رو دعوا کنم ، اصلا جریان اعتیاد اش رو هم همونجا به عمو میگم تا یه کاری انجام بده ، دلم آشوب بود به بیمارستان که رسیدیم فهمیدم نیما تو اتاق عمله : مگه نگفتی حالش خوبه آرش : یه عمل ساده است نگران نباش داشتم دق میکردم اون وقت این میگفت نگران نباش، بالاخر دکتر امد بیرون عمو : چی شده اقای دکتر دکتر : عمل موفق امیز بود
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.