ساعت 11 بود که کارم تموم شد رفتم آشپزخانه وقهوه جوش رو روشن کردم به کابینت تکیه داده
بودم که صدای چرخیدن کلید تو قفل آمد سریع یه چاقو از کشو برداشتم و پشت دیوار راهرو
ورودی قایم شدم
صدای پا هر لحظه نزدیک تر میشد یه مرد از راهرو خارج شد پشتش به من بود این غول دیگه
کیه
اروم جلو رفتم سریع چاقو رو رو گردنش گذاشتم وگفتم :تو دیگه کی هستی
مرد تکونی خورد معلومه اگه میخواست تو یه لحظه منو طناب پیچ میکرد ولی اروم سر جاش
وایستاده بود بالاخره به حرف آمد وگفت :من امیر علیم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.