با صدای آلارم گوشیم چشمامو به زور باز کردم که مورد حمله ی بی رحمانه ی نور خورشید که از پنجره می تابید قرار گرفت.
نگاهی به گوشیم که ساعت هفت رو نشون می داد انداختم و صدای رو اعصاب، رژه بروشو قطع کردم.
ساعت هشت کلاسم شروع می شد.
بنابراین علی رغم میل شدیدم به خواب با چشمای نیمه باز بلند شدم و تن از خواب سیر نشدم رو به سمت سرویس اتاقم کشیدم.
از رختکن حموم حولم رو برداشتم و وارد حموم اتاقم شدم.
اول از همه آب سرد و باز کردم که باعث شد نفسم برای لحظه ای بند بیاد.
اما زیاد طول نکشید که عادت کردم به حرکات خنکای آب بر روی بدنم.
مهم ترین مزیتش این بود که خواب به طور کامل از سرم پرید.
کم کم آب داغ و باز کردم و خیلی سریع خودم رو شستم و حوله پوش بیرون اومدم ساعت هفت و پانزده دقیقه بود.
با عجله جلوی میز نشستم.
و به عادت همیشه که از حمام بیرون میام با کرم مرطوب کننده با عطر یاس دست و صورتم رو مرطوب کردم.
سعی کردم تا جایی که امکان داره با سشوار نم موهام رو بگیرم.
چون که موهام پر و بلند بود و وقت منم کم فقط کمی از نمشون گرفته شد.
جلوی کمد لباسام ایستادم و سریع جین مشکی و مانتوی آبی نفتیم رو که شیک و اسپرت بود با مقنعه ی مشکیم برداشتم.
بعد از برداشتن کتونی های مارک آبی نفتیم از کمد مخصوص کفشام آماده شدم.
و جلوی آینه ی قدی اتاقم ایستادم و با…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.