پدرم با حسرت به من نگاه کرد . انگار که من هیچ وقت دخترش نبودم . متوجه آرش شدم که حالا
دانلود رمان زن کمانگیر
این رمان حذف شد.
نویسنده: رویا رضوی
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: 1329
بخشی از داستان:
پدرم با حسرت به من نگاه کرد . انگار که من هیچ وقت دخترش نبودم . متوجه آرش شدم که حالا
با یک مرد جوان همسن خودش با فاصله ایی نزدیک ما گرم صحبت بود . هنوز هم نمی شد از
نگاهش هیچ حسی را خواند . واقعا خاص بود . بابا کمی شانه ام را فشرد . این بار نه از روی
محبت ، بلکه از روی درد و حسرت .
– درسته . جواهر برای اون کمه . شقایق یه فرشته است . حضورش تو زندگی ما طوریه که برای
همیشه به خوب بودن انسان ها باور داشته باشیم .
چشمهایش برق اشک داشت و خیره مانده بود به من . بهش لبخند زدم و خیره نگاهش کردم .
– ما هم که بوقیم .
برگشتم و به شیرین که تازه پیداش شده بود نگاه کردم . تو خونه حسابش را می رسیدم به خاطر
تنها گذاشتنم .
آقای آریا خندید و پدرم دست شیرین را گرفت : – نه عزیزم تو هم یه فرشته ایی مثل خواهرت .
چنگیز نگاهش را از شیرین گرفت و با همان اشتیاق فروکش نشده نگاهم کرد و پرسید : – آیا
عضو گروه خاصی هستین ؟
– نه از اون دسته آدمایی ام که برای دل خودشون می زنن . اما قبلا با چند تا از دوستامم کار
گروهی انجام دادم .
شیرین : – برای دل ما هم میزنه . البته با کلی منت .
چنگیز با افسوس نگاهمان کرد : – کاش یه ویلون بود و ما هم از شنیدن صدای سازی که با پنجه
های شما نواخته می شد محروم نمی موندیم .
آقای آریا دهان باز کرد تا حرفی بزند که با التماس نگاهش کردم . بعد از کمی مکث گفت : – آره
کاشکی بود .
نفس راحتی کشیدم و بهش لبخند زدم . او هم بی صدا خندید .
این رمان حذف شد.
پیشنهاد سایت ماه رمان:
دانلود رمان زحل برای کامپیوتر واندروید
دانلود رمان هراس ابدی برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان عاشقانهخواندن
دانلود رمان به گسی خرمالو اثر عاطفه لاجوردی PDF با لینک مستقیم
قدرت گرفته از افزونه نوشتههای مرتبط هوشمند
باکس دانلود
پاسخ دهید!