اثر ندا با لینک مستقیم و فرمت پی دی اف از سایت ماه رمان برای اندورید و سیستم
نویسنده: ندا
ژانر: عاشقانه
مقدمه رمان دزد قلبم:
مجبور بود بخاطر تامین مخارج زندگیش به خونه ها و عمارت های بزرگ بره و از اون ها دزدی کنه، یه شب که برای دزدی به یه خونه ی بزرگ رفت، برای اولین بار صاحب خونه مچش رو گرفت و…
خیله خوبباشه ولی دست بجنبون داره دیر میشهخب باوو هولم نکن آسون که نیستاهههههههه زودباش دیگه شکوفه چیکار میکنی خیر سرت اومدی یه در باز کنی
یه چند دقیقه ای علاف شکوفه بودم تا درو باز کنه و بتونم کارمو انجام بدم پوووووف از دوشنبه ها
متنفرم روزایی که نوبت من و شکوفه میشه بیایم برای تامین خرج و مخارج
آخ آخ دوس دارم فقط اون سعیدی رو خفه کنم
پیر خرفت یابو زندگی منو تباه کرده با اون پسرای قوزمیتش همینجوری تو افکارم غرق بودم که
یهو صدای تق در اومد و شکوفه با لبخند حاکی از رضایت وسایلاشو جمع کرد حالا دیگه نوبت من
بود خیلی سریع از در وارد شدم و رفتم توی خونه البته خونه که چه عرض کنم بهتره بگم قصر واقعا
خوشگل بود. یه عمارت سنگی بزرگ و یه حیاط پر از درخت و گل و یه استخر بزرگ و بی نهایت
زیبا خداییش کفم برید چه جایی بود به خودم اومدم نباید زیاد لفتش میدادم این خونه بزرگ
صددرصد سیستم امنیتی زیادیم داشت آروم آروم به طرف به درخت بلندی که تقریبا تو ضلع غربی
عمارت بود رفتم و شروع کردم بالا رفتن.وقتی به بالای درخت رسیدم نفسی تازه کردم و پریدم روی
یه شاخه دیگه تا بپرم روی دومین درخت یاد حرف شکوفه افتادم همیشه وقتی میبینه انقدر ماهر از
درخت بالا میرم بهم میگه یقین آوردم که از نسل میمونی خندم گرفته بود من تو چه موقعیتی
بودم و داشتم به چی فکر میکردم!!
بالاخره پریدنام تموم شد و رسیدم به آخرین درخت که تقریبا نزدیک در ورودی بودم و با یه پرش
بلند همه چیز تموم میشد اومدم بپرم که یهو مزخرف ترین صدای عمرمو شنیدم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.