آرام:چیزیش نشه
من: نه بابا اون صد تا جون داره فقط من به تو هم میدم الکی بخور تا شک نکنه
آرام: خدا بخیر کنه
سایه اومد تو اتاق
سایه: بیا کوفت کن تا منو نخوردی
من: سایه بیا از این قرصا بخور
سایه: چی هس؟
من: بابا قرص ضد عرقه
سایه: چه خوب حاال که ضرر نداره دوتاشو بده تا بخوریم
من: بیا
یا خدا حاال دوتا ضرر نداشته باشه چه غلطی کردما حاال قاطر بیار انجیر بار کن
تاحاال نشستیم داریم بازی میکنیم این سایه که از منم سر حال تره
من: سایه چیزیت نیس
سایه: نه چطور
من: هیچی همینطوری
چن دقیقه بعد دیدم سایه عجیب غریب شده وقتی میخواد تاس بندازه تا کمر خم میشه
بعد یدفعه ولش میکنه
آرام: دریای گور به گوری زدی چیز خورش کردی
من: ای ددم وای سایه پاشو تا بخوابیم
سایه: خـــــوابـــــ کج بـــــود مـــــن دلـــــم پرواز میخـــــواد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.