پدرام_پیشوی من چطوره؟
_خوبه سالم داره خدمتتون.
پدرام_خب خدارو شکر که خوبه.چیکارا میکنه؟
آخی عزیز دلم داره یه جوری آمار میگیره که من ناراحت نشم،الهی دورت بگردم یکی یه
دونه
_هیچی،با دوستاش رفته بود تمیز کاری،خسته شد الآنم اومده رستوران تا یه چیزی بخوره.
پدرام:ای وای،پیشو خودش تنهاست؟
_نه با دوستاشه،اونارم دعوت کرده.
پدرام: مگه پیشو خوشگله پول ایرانی داره؟
_آره،مامانش بهش داد.
پدرام_آها،خب خوش بگذره بهش.
در حال صحبت کردن که بودم پشت سر آیدا و مارال حرکت کردم که به سمت یه میز
چهارنفره میرفتن،اونجا نشستیمو منم با پدرام خدافظی کردم که مارال سریع پرسید کی
بود؟
_به تو چه آخه؟تو چرا انقد فوضولی؟
ِ مارال _سرت تو گوجه بی ادب،به جا این همه
ِر
و بیخود که زدی یه کلمه اسم خوشگله
داداشتو میگفتی دیگه.
با تعجب بهش نگاه کردم که خیلی ریلکس بلند شدو رفت به سمت ساالد سلف.
_آیدا این الآن چی گفت؟
آیدا : گفت ،به جا این همه
ِ
ِر
و بیخود که زدی یه کلمه اسم خوشگله داداشتو میگفتی دیگه.
_خنگ،خب اینو که خودم شنیدم
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ماه رمان | دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.