دانلود رمان ارباب سالار
نویسنده: leily
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: 538
بخشی از داستان:
داستانه یه دختره دختری که همیشه تنها بوده مثل رمانای دیگه.
دختره قصه سوگولی نیست ناز پرورده نیستــــــــــــــ
با داشتن پدر هیچ وقت مهر پدری رو نداشته همیشه له شده و همین له شدناش هیچ غروری رو برا اون باقی نذاشته
دختره قصه مغرور نیس اتفاقا خیلیم مهربونه حتی برا اونایی ک بهش بد کردن…..
اما پسر قصه….
تا دلت بخواد غرور داره خود خواهه و از خود راضی بالاخره کم کسی نیست که اربابه اررررررباب
بخشی از پارت اول : مثل همیشه تو اتاق بیکار نشسته بودم حوصلم خیلی سررفته بود از رو تخت بلند شدم واز اتاق خارج شدم.
بابا اومده بود.
بابارو خیلی دوست داشتم اما هیچ وقت دلیل این همه نامهربونیاش نسبت به خودمو درک نمیکردم!!!
قبول داشتم بعضی وقتا عصبانیش میکردم اما بابا همیشه برای من حوصله نداشت و از دستم عصبانی بود!!
اقا(بابای بابا)خدابیامورز هم همیشه همین جوری بود تا یادم میاد با من رفتار خوبی نداشت.
از اتاق که خارج شدم بلند سلام کردم بابا مثل همیشه جوابم رو با اخم داد ولی مامان باخوش رویی به سمتم برگشت
پیشنهاد سایت ماه رمان:
دانلود رمان حس پایدار برای کامپیوتر و اندروید